سرانجام عجیب قاتلی که دوستش را بخاطر هیچ و چوچ در بازی “گل یا پوچ” کشت/ خواهر مقتول نذر کرد اگر از سرطان نجات یابد او را ببخشد و نذرش را ادا کرد

به گزارش تینو مدرن، این جوان با ضربات شدیدی که به سرش وارد شده بود به بیمارستان منتقل شد اما با وجود تلاش پزشکان جان باخت.

همشهری نوشت: در بررسی ها مشخص شد مقتول به نام آرش برای آخرین بار با دوستانش قصد سفر به خارج از شهر را داشته اما در این مدت با یکی از دوستانش به نام فرزاد درگیری رخ داده و درگیری آنها به پایان رسیده است. کشتن آرش

گل یا شکوفه

از آن زمان نام فرزاد در لیست تعقیب ها بود تا اینکه چند روز پس از قتل به کلانتری رفت و تسلیم شد. وجدان که خیلی درد می کند گفت که قصد کشتن دوستش را نداشته و همه چیز ناگهانی اتفاق افتاده است.
او گفت: آرش یکی از دوستان من بود که از کودکی با هم در یک مکان بزرگ شدند. آن روز به همراه چند دوست دیگر قرار گذاشته بودیم که بریم بیرون شهر و با هم باشیم.
متهم ادامه داد: وسایلمان را جمع کردیم و از شهر خارج شدیم. آنجا با هم نشسته بودیم که تصمیم گرفتیم با گل یا کوزه بازی کنیم. در ابتدا همه چیز سرگرم کننده و خنده دار بود، اما به تدریج بازی جدی شد. نمی دانم چه شد که من و آرش بر سر بازی با هم درگیر شدیم. بر سر چیزی دعوا می کنند. اما نتوانستم عصبانیتم را کنترل کنم. آنقدر عصبانی بودم که شیشه قلیان را شکستم و چند ضربه به سر آرش زدم. اما من قصد کشتن او را نداشتم. آن روز فرار کردم اما وقتی شنیدم آرش فوت کرده خیلی ناراحت و متاثر شدم. من هرگز خودم را نمی بخشم زیرا مادر و خواهرش غمگین هستند.

پای جلاد
متهم قتل 24 ساله با حضور در دادگاه به اعدام محکوم شد. این حکم از سوی قضات دادگاه عالی پذیرفته شد و شمارش معکوس انتقام قاتل آغاز شد. در این پرونده نام قاتل در لیست اعدام شدگان قرار گرفت و سال گذشته به دار آویخته شد. وقتی گردن قاتل بسته شد دست و پایش می لرزید و از خواهر قاتل التماس می کرد که او را ببخشد. خواهر مقتول آن روز به قاتل برادرش مهلت داد و او را مجازات نکرد. او هفته گذشته بزرگترین تصمیم زندگی خود را گرفت و قاتل تنها برادرش را بخشید و برای این بخشش شرط گذاشت.

یک عفو و 8 جان؛ من با خدا معامله کردم
خواهر مقتول که خودش گامی به سوی مرگ رفته و به زندگی اش بازگشته بود، خطاب به دادیار گفت: آرش تنها برادر من بود که به خاطر چیزی کشته شد. بعد از فوت ناگهانی برادرم مادرم فوت کرد و من هم او را از دست دادم. پدرم هم وقتی آرش خیلی کوچک بود فوت کرد و من نقش پدر را برای برادرم بازی کردم.
وی ادامه داد: بعد از کشته شدن برادرم بسیار افسرده بودم و حالم خوب نبود تا اینکه متوجه شدم تومور مغزی دارم و باید تحت عمل سختی قرار بگیرم. روز اولی که برای اجرای حکم به زندان رفتم، قاتل برادرم روی چوبه دار بود، با دیدن گریه او و خانواده اش دلم شکست. هرچقدر با خودم دعوا کردم نتوانستم مجازاتم را اجرا کنم، چون می دانستم اطرافیان قاتل گناهی مرتکب نمی شوند و می دانستم که با مرگ او، او هم مثل من عذاب زیادی خواهد کشید. در همین حین خانواده قاتل نیز نزد من آمدند و از من التماس کردند که پسرشان را ببخشم.
خواهر مقتول می گوید: مسئولان زندان به من گفتند که قاتل برادرم در این سال ها از اشتباه خود پشیمان شده و وجدانش ضعیف شده است. همه اینها باعث شد در تصمیم آن روز تجدید نظر کنم. به زودی عمل می کنم و در همان لحظه با خدا معامله کردم. تصمیم گرفتم اگر بعد از عمل زنده بمانم قاتل برادرم را ببخشم اما اگر جانم را از دست بدهم حکم اجرا می شود. وصیت نامه ای هم تنظیم کردم که بعد از مرگم قاتل برادرم به دار آویخته شود.
وی ادامه داد: اما زنده ماندم و عمل جراحی موفقیت آمیز بود. بعد از آن عمل بزرگ، وقتی دیدم سوگندم برآورده شد و فرصت زندگی پیدا کردم، تصمیم گرفتم قاتل برادرم را بکشم، اما شرطی داشتم. زمانی که در بیمارستان بودم، دیدم هزینه درمان بیماران سرطانی بسیار بالاست و برخی از آنها توان پرداخت آن را ندارند. قول دادم پس از آزادی، قاتل 7 کودک سرطانی را که خانواده‌هایشان از مشکلات مالی رنج می‌برند، تشخیص داده و هزینه درمان را بپردازد. قاتل از مرگ نجات یافت، شرط مرا پذیرفت و من از انتقام او اجتناب کردم.
بر اساس این گزارش، قاتل که با بخشش خواهر مقتول از قصاص نجات یافته بود، به زودی از زندان آزاد می شود.

23302