رمزگشایی از یک تصویر آخرالزمانی!

رمزگشایی از یک تصویر آخرالزمانی!

آناتومی یک تصویر تاریخی

اولین چیزی که در بررسی این تصویر جلب توجه می کند، کنار هم قرار گرفتن بسیار متفکرانه عناصر بصری در آن است که قدرت بیان آن را به میزان شگفت انگیزی افزایش داده است. در مرکز قاب یک مبل دست نخورده در یک خانه جنگ زده قرار داده شده است. در این میان، جنگجوی بر تخت مورد بحث نشسته و با وجود جراحت آشکار، تا آخرین نفس دست از مبارزه بر نمی دارد. این چیدمان تضاد قابل توجهی بین نظم و هرج و مرج، زندگی و ویرانی ایجاد کرده است. پس زمینه تصویر پر از خرابه و ویرانی است، اما محور اصلی آن – مبل و مبل – نوعی مقاومت در برابر این تخریب را نشان می دهد. نور طبیعی که از دیوارها و پنجره های خانه می تابد، سایه های روشنی را ایجاد کرده است که به تصویر عمقی نمادین بخشیده است. این نورپردازی در کنار زاویه دید پهپاد، ترکیبی سینمایی را ایجاد کرد که آن را فراتر از یک ویدیوی خبری ساخت.

مطالعات نشانه شناسی؛ از واقعیت تا نماد

در تحلیل نشانه‌شناختی این تصویر، با مجموعه پیچیده‌ای از دال‌ها و نشانه‌ها روبه‌رو هستیم که هر کدام در لایه‌های معنایی متفاوتی عمل می‌کنند. در نشانه شناسی تصاویر، این مهم است که کدام مفاهیم انتزاعی (دلالت) به هر یک از عناصر عینی تصویر (دال) اشاره دارد. از نقطه نظر نشانه شناسی، مبل اینجا فقط یک تکه نیست، بلکه عروسکی است که به معنای «خانه» و «زندگی عادی» است. ترس از خانه ویران شده نماد دیگری است که نشان دهنده «جنگ» و «ویرانی» است. کنار هم قرار گرفتن این دو نشانه متضاد – مبل سالم و خانه ویران – خود معنای عمیق تری را نشان می دهد; در روزگاری که مرگ همه جا را فرا گرفته است، اصرار در حفظ جان.

البته نشانه ها به اینها محدود نمی شود; درختی که سنور بر روی پهپاد می اندازد نماد مقاومت در برابر پیشرفته ترین تجهیزات نظامی با ابتدایی ترین ابزار است. پهپادی که این تصویر آخرالزمانی را ثبت می کند، نقشی دوگانه دارد. از یک سو نماد قدرت نظامی و فناوری است و از سوی دیگر با ثبت این لحظه ناخواسته به وسیله ای برای ابراز مقاومت تبدیل شده است. این پارادوکس یک لایه پیچیده به معنای شناسی تصویر اضافه می کند و نشان می دهد که چگونه گاهی اوقات دستگاه تسلط می تواند به نقطه مقابل خود تبدیل شود. جایی که فناوری پیشرفته نظامی، برخلاف هدف اصلی خود، تصویری را ایجاد می کند که با روایت رسمی قدرت در تضاد است.

سرمایه گذاری اجتماعی و قدرت روایت

گذشته از جنبه های نمادین تصویر، آنچه آن را به یک پدیده اجتماعی تبدیل کرده است، فرآیند پیچیده بازتولید آن در سطوح مختلف جامعه است. در روزهای اخیر، تجربه آخرین لحظات زندگی سنور به یک جریان اجتماعی در میان فلسطینیان تبدیل شده است. باید توجه داشت که کودکان و جوانان فلسطینی نه تنها با تکرار موضع سنور، تصویری دوباره خلق می کنند. آنها در فرآیند جمعی معناسازی شرکت می کنند. هر بار که این تصویر بازآفرینی می شود، لایه جدیدی به معنای آن اضافه می کند و روایت را در حافظه جمعی عمیق می کند. البته شبکه های اجتماعی نیز در این روند نقش اساسی داشتند. انتشار این تصویر در فضای مجازی از مرزهای جغرافیایی نوار غزه فراتر رفته و آن را به نمادی جهانی تبدیل کرده است.

روند افسانه سازی در عصر رسانه های جدید

در سطحی عمیق تر، آنچه با این تصویر اتفاق افتاد نمونه جدیدی از روند اسطوره سازی در عصر جدید است. پس از انتشار این تصویر، سینوار به نمادی افسانه ای در میان فلسطینی ها به ویژه نسل جوان آنها تبدیل شده است. این روند با ترکیب عناصر کلاسیک اسطوره با امکانات رسانه های مدرن حاصل شده است.

تنهایی قهرمان در برابر دشمن قدرتمند، استفاده از سلاح نمادین (چوب) و صحنه نبرد (ویرانی) همگی عناصری هستند که این روایت را به الگوهای قهرمانی کهن پیوند می دهند. اما آنچه این اسطوره را منحصر به فرد می کند، امکان مشارکت مستقیم مخاطب در بازآفرینی آن است. در این مدل برخلاف مدل های قبلی که در قالب روایت شفاهی یا مکتوب خلق می شدند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شدند، تصویر قهرمان با مشارکت فعال مخاطب ساخته می شود. مردم با تکرار صحنه نمادین شهادت سنور عملا خود را به جای قهرمان می گذارند و به این ترتیب مرز راوی و روایت از بین می رود و همه خود را بخشی از داستان قهرمان می دانند. این یک مدل جدید از اسطوره سازی در عصر رسانه های جدید است.

هویت و هویت جمعی

در عین حال، بازسازی صحنه شهادت سینوار توسط فلسطینی ها نه تنها قدردانی از قهرمانی نیست، بلکه مشارکت فعال در ساختن هویت جمعی است. این کنش جمعی مکانیسمی است که آسیب را از بین می برد و آن را به روایتی امیدوارکننده تبدیل می کند. با تکرار این رفتار، کودکان نه تنها با قهرمان خود همذات پنداری می کنند، بلکه به روایت بزرگتری از مقاومت نیز متصل می شوند. این هویت فراتر از یک تقلید است. با بازآفرینی این صحنه، کودکان و جوانان در واقع نوعی آیین را اجرا می کنند که در آن تجربه فردی به تجربه ای مشترک تبدیل می شود. این آیین جمعی، ضمن کمک به پردازش درد مشترک، نوعی مقاومت فرهنگی نیز هست. در شرایطی که هویت و فرهنگ در معرض تهدید است، تلاش برای حفاظت از ارزش های جمعی. این هویت در سطح جهانی نیز کار می کند. تصویر سنور به دلیل سادگی و قدرت نمادین خود توانست از مرزهای فرهنگی و زبانی عبور کند و به نماد جهانی مقاومت در برابر ظلم، اشغالگری و نابرابری تبدیل شود.

قدرت رسانه ها در خلق روایت های ماندگار

ویدئوی آخرین لحظات زندگی یحیی سنور نشان می دهد که چگونه یک لحظه تاریخی با سازوکارهای پیچیده رسانه ای می تواند به روایتی ماندگار در حافظه جمعی تبدیل شود. این تصویر با تلفیق هوشمندانه عناصر بصری، نمادین و روایی توانست از سطح یک سند تاریخی فراتر رفته و به ابزاری برای بیان هویت جمعی تبدیل شود. قدرت این تصویر در توانایی آن در تجزیه معانی پیچیده به شکلی ساده و قابل فهم نهفته است. این تصویر توانست مفاهیم عمیقی مانند مقاومت، امید و هویت را در ترکیبی ساده و در عین حال قدرتمند منتقل کند. بازتولید مداوم آن توسط کودکان و جوانان فلسطینی نشان می دهد که چگونه یک تصویر می تواند از بازنمایی صرف فراتر رفته و به یک کنش اجتماعی و هویت سازی تبدیل شود. این پدیده رسانه‌ای به ما یادآوری می‌کند که در عصر اشباع تصویر، فریم‌ها همچنان می‌توانند آنقدر قدرتمند باشند که از اطلاعات فراتر رفته و به روایتی جمعی و ماندگار تبدیل شوند. داستان هایی که از ویرانه امید می آفریند و مقاومت یک ملت را از تنهایی یک رزمنده بازگو می کند.

* روزنامه نگار و پژوهشگر رسانه

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "رمزگشایی از یک تصویر آخرالزمانی!" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "رمزگشایی از یک تصویر آخرالزمانی!"، کلیک کنید.